قلعه نو
به روایت کریما یزدی - شاپور نادری
با عبور از گردنه ی «درودزن» چشم اندازدل انگیز و مسحور کننده ی دریاچه ی «سد درود زن» را در مقابل خود می یابیم؛ با پشت سر گذاردن یک چند کیلومتر جاده ی باریک و پرخطر، که به حکم سواحل دریاچه ی سد پیچ و خم برداشته است؛ سرانجام به نخستین روستای کوچک وجدیدالتأسیس ناحیه ی شرقی «کامفیروز» به نام «قلعه نو» میرسیم که در زیردست جاده ی اصلی واقع شده است. آن را میتوان دروازه ی «کامفیروز» نامید. این محل درست در ساحل شمال شرقی دریاچه ی «سد درود زن» واقع شده واز هوای لطیف و همیشه بهار برخوردار است .
درهمین ابتدا باید به این نکته اشاره نمود که: بلوک «کامفیروز» به وسیله ی رودخانه ی «کُر» به دوقسمت شرقی - غربی تقسیم شدهاست؛ لکن به لحاظ اداری چون دارای دو دهستان دردوسوی رود خانهی «کُر» میباشد، که یکی بامرکزیت «خانیمن» (واقع درجهت شمال منطقه) ودیگری بامرکزیت «خرم مکان» (واقع درجهت جنوب منطقه) هست، بنابراین چون درحقیقت نسبت بین این دومرکزیت همان نسبت شمال وجنوب میباشد، ازطرفی هم ادارات دولتی به هریک «دهستان شمالی - دهستان جنوبی» میگویند، ازاین رو ازباب مجاز وتوسّع کلام، عرفاً به کل آن دو قسمت «شمالی وجنوبی» گفته میشود، وگر نه، نسبت بین «خانیمن» و«مشهد بیلو» دقیقاً همان شرق وغرب است، کمااین که نسبت میان دوروستای «قلعهنو» با«خرم مکان» نیز همین است. هم چنا ن که جهت «خرم مکان» با «مشهد بیلو» و «خانیمن» با «ده کهنه» همان جنوب وشمال است. درتعریف کلی تر: مسیررودخانه ی «کُر» (بااندک زاویه) ازجهت شمال به سمت جنوب است، نه از سمت شرق به غرب. قرص خورشید هر روز صبح ازپشت رشته کوهای «گر» طلوع نموده وبه موقع خودش درپشت گردنه ی «یوزگرد» غروب میکند، چنان که مسیررودخانه ی «کُر» بامسیر حرکت خورشید (متناسب بافصول مختلف سال) درتابستان وزمستان، گاهی شکل « » وگاهی شکل « » را تشکیل میدهد .
ازاین که بگذریم، درتاریخ «کامفیروز» سه «قلعه نو» به ثبت رسیده است: نخست «قلعه نو» متعلق به «تل سرخ» است که روزگاری یک روستای 50 - 60 خانواری بوده و در سال 1350 به زیر آبهای نیل گون دریاچه ی «سد درود زن» رفت. دوم «قلعه نو» موسوم به «قلعه نو» - «پالنگری» بود که درحدود 50 سال قبل ازاین توسط مالکان کیانی درنزدیکی های «قلعه نو» امروزی ساخته شد که به آن «شکر آباد» نیز میگفتند ." شکر " نام زن یکی ازکدخداهای آن قلعه به نام "مشهدی قیطاس " بود که درموقع بنای قلعه، دوش به دوش مردان کارمی کرد. اکنون آثارچندانی ازآن قلعه برجا نمانده است. «قلعه نو» سوم همین روستای کنونیمی باشدکه نخستین سنگ بنایش در سال 1360 توسط شخصی به نام " حاج آقابابا نادری " نهاده شد، او اولین خانه ی خشت و گلی خود را دراین نقطه ساخت. اکنون جمعیت ساکن در «قلعه نو» به 85 خانوار می رسند .
این محل مشرف بر اراضی وسیع و حاصل خیز است که وسعت آن مدام تحت تأثیر پیش روی و پس روی آب دریاچهی «سد درود زن» قرار میگیرد. روزگاری این اراضی جزء پلاک «پالنگری» سپس «بکیان» بود. کسانی چون: «حاج اسداللّه خان پالنگرینی»، «مُقبل السلطان حکیمی»، «مشیرالملک شیرازی»، «قوام السلطنة شیرازی»، «قوام الملک شیرازی» معدل السلطنة شیرازی» وسرانجام: «برادران کیانی» یکی بعدازدیگری ازداشتن مالکیت آن مباهات مینمودند. هر چه درعمق زمان های گذشته فرو برویم، سراسر اراضی این سوی رودخانهی «کُر» از باغ نو قدیم گرفته تا «حاجی آباد» کنونی یک حکم پیدا میکند. درنهایت با تاریخ «پالنگری» باستان پیوند میخورد .
اکنون این اراضی در اختیار وزارت نیرو وشرکت بهره برداری است که تحت نظارتادارهی آب یاری «کامفیروز» به کشاورزان «قلعه نوی» اجاره داده میشود. قسمتی از زمینهای «حسین آباد» نیز دارای همین حکم است، این اراضی درواقع بقایای آن اراضی وسیع بستردریاچه ی سد است که شامل 14 - 15 روستای مغروق میشود. درسال 1345دولت این اراضی را به ثمن بخس، ازقرار هرهکتار به مبلغ 2000 تومان ازکشاورزان ومالکان خریده وجزء بستروحواشی دریاچه مفروض کرد. اکنوناهالی «قلعه نو» به اتفاق شرکای حسین آبادی خود تلاش دارند تا این اراضی را به نفع خود آزاد سازند وسند مالکیت آن رابه دست آورند، بنابراین آنان در عرصههای سیاسی و اداری فعال هستند. درایام هرانتخابات که بازار وعده ها و نویدها گرم است، خیلی باحرارت وارد صحنه میشوند .
مرد کامفیروزی با ماهی های صید کرده از دریاچه سد درودزن
«قلعه نو» در سالهای اخیر به عنوان نخستین آزمایش گاه انتخاباتی برا ی کاندیداهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی ظاهر شده است، هریک ازکاندیداهای حوزه ی انتخابیه ی مربوطه ابتدا شانس خود رادرآن جا می سنجد، سپس از آن روزنه کل «کامفیروز» راموردارزیابی قرار میدهد؛ علت آن علاوه بر عوامل متعدد دیگر، هم جواری با دریاچه ی «سد درود زن» است . روستای «قلعه نو» از امکانات اولیه ی زندگی مانند آب لوله کشی، برق ومخابرات برخورداراست. دارای یک باب مسجد نقلی به نام «صاحب الزمان(عج)» میباشد، یک هیأت عزاداری به نام اباالفضل العباس (ع) با مسئولیت آقایان شاپور نادری، امیر قربانی، کریم ایزدی، حسین قربانی و عنایت ایزدی اموردینی ومذهبی مرم محل را به عهده دارد. در سال 1365 دراین روستا یک باب مدرسه ی ابتدایی ساخته شدکه نام شهید حبیب اللّه سی سختی برآن نهادند .
جوانان این محل به امورورزشی اهمیت میدهند، دراین جایک تیم فوتبال وجوددارد که تحت نام «تیم فوتبال دوستان» فعالیت میکند، تاکنون درمسابقات منطقهای به کسب مقام نایل آمده است. سرپرستی این تیم به عهده ی آقای ابراهیم ایزدی میباشد. هم چنین تیم والیبال نیزتحت همین نام فعالیت میکند. برخلاف بسیاری ازروستاهای «کامفیروز» که شدیداً در مضیقه ی زمین ورزشی به سرمی برند «قلعه نو» مشکل زمین ورزشیندارد. این روستا به لحاظ برخورداری ازموقعیت ورزش مفرح شنا منحصربه فرداست .
ازاشخاص برجسته ونام دار «قلعه نو» جناب مهندس علی اکبرقبادی نماینده ی هفتمین دوره ی مجلس شورای اسلامیٍ، از حوزه ی انتخابیه ی " مرودشت " و " ارسنجان " می باشد، دو نفر سرهنگ ارتش به نامهای "علی باصری " و " حسین وفایی " ویک نفر دکتربه نام " امراللّه وفایی " ازدیگرچهره های شاخص این روستا میباشند. جادارد درهمین جا ازمرحوم مهندس امیرحسین رضایی نیزیادی به میان آید، او ازنخبه گان «کامفیروز» ودارای تحصیلات عالی دررشتههای پتروشیمی وزمین شناسی بود، مدتی شهردار منطقه ی 6 «شیراز» بود، سپس رئیس طرح نوسازی شهر«شیراز» شد. دردور پنجم انتخابات مجلس شورای اسلامی ازحوزه ی انتخابیه ی مرودشت کاندیداشد، لکن آراءلازم را به دست نیاورد، یک سال بعد ازآن دراثر سانحه ی رانندگی درگذشت .«قلعه نو» میزبان امام زاده ی موسوم به " زید بن زید " است که به " امام زاده ی باغ نو " مشهور است، چگونگی انتقال او از «باغ نو» سابق به «قلعه نو» لاحِق در کتاب «آفتاب کامفیروز» آمده است. روستای «قلعه نو» روبه پیش رفت است، رشد بیش از پیش آن وابسته به مجتمعهای در حال احداث برفرازجزیره ی «تل سرخ - سد درود زن» میباشد .
تاریخ چه ورود تیلر به کامفیروز
حالاکه در ابتدای ورود به «کامفیروز» هستیم، بهتراست به تارخ چه ی ورود دستگاه بسیامهم «تیلر» به «کامفیروز» اشاره نماییم، همان طوری که معلوم است، امروزه در کم تر خانه ی کامفیروزی است که تیلر به عنوان یک وسیله ی مهم کشاورزی، حمل و نقل و حتی سواری وجود نداشته باشد، اکنون ببینیم این وسیله ی ارزان، راحت، بی خطر، سبک و همه کاره چه زمانی، چگونه وازکجا وارد «کامفیروز» شد؟.
آقای جواهری شیرازی وارد کننده ی انحصاری دستگاه تیلر درفارس، نقل میکند که: «در حدود چهل سال قبل ازاین، من از طریق یکی از قوم و خویشان خود که در نمایندگی شرکت «استارت موتور ژاپن» کار میکرد، مطلع شدم که «ژاپن» یک نوع دستگاهی ساخته است که به جای گاو داخل زمین میرود وکار میکند وزمین را شخم میزند. من به آن قوم مان سفارش کردم که اگر ممکن است، برای ما یکی - دو دستگاه بیاورد تاببینیم چطوری هست، چنین شد که پس ازمدتی، برای اولین بار، ژاپن دو دستگاه تیلر برای ما در تهران فرستاد، من برای دیدنش به تهران رفتم، دیدم دو دستگاه تیلر چهار و نیم اسب نفتی است، نه گازوئیلی، من بااین که ازآن دستگاه هیچ سر در نمیآوردم، لکن طبعم نگرفت، متوجه شدم که ایننوع تیلر به درد ایران نمیخورد، آن ها را قبول نکردم، در نتیجه آن دو دستگاه تیلر پس به ژاپن برگشت .»
«به دنبال آن، ژاپن ازمن دعوت کرد که خودت بیا به ژاپن، انواع مختلف تیلر راتماشا کن وبپسند. من به ژاپن رفتم، مرا به یک کارخانه ی متعلق به شرکت «میتسوبیشی» بردند، دیدم تیلرهای گازوئیلی 8 اسب هم دارند، من آن ها را پسندیدم و تعداد پنج دستگاه سفارش دادم، خودم به ایران برگشتم. طولی نکشید که تیلرها به تهران رسیدند، خودم رفتم درتهران، تیلرها را با یک دستگاه انتر ناش قدیمی به «شیراز» آوردم، درآن زمان مقداری از جاده ی «شیراز» - «اصفهان» و «اصفهان» - «تهران» خاکی بود. دو نفر ژاپنی هم به همراه تیلرها به ایران آمده بودند، تاطرز کار باتیلر را به مردم ومشتریها یاد بدهند؛ آنها را هم با خودم به «شیراز» آوردم .»
«وقتی که تیلرها به «شیراز» رسید، ما به فکر فروشش افتادیم، هیچ سفارش و تقاضا وجود نداشت، با چند نفر مالک و کد خدا صحبت کردم، سر انجام اولین متقاضی غلام حسن خان درودی بود، که یک دستگاه آن رااز من خرید و به «ملک آباد» - «کامفیروز» برد؛ همان جای که اکنون در زیر دریاچه ی «سد درود زن» قرار گرفته است. راننده ی ژاپنی را هم با خود ش برد، من خودم هم به اتفاق آنها به «ملک آباد» رفتم، تاببینم تیلر چگونه کار میکند، تازه خودم هم میخواهم ببینم که چه چیزی وارد کرده ام! وقتی که تیلر باآن راننده ی ژاپنی خود به میان زمین رفته وشروع به شخم زدن کرد، مردم دور تیلر جمع شده، به دنبال تیلر حرکت میکردند و در بارهی کار آن اظهار نظرمی نمو دند؛ عدهی میگفتند این به درد نمیخورد، گاو بهتر است؛ می گفتند تیلر زمین را نفتی وخراب میکند، گاو بهتر است که هم زمین را شخم میزند، هم به روی آن " تپال " میاندازد وزمین ر اچاق مینماید.»
«تا موقعی که تیلر درمسیر خود کارمی کرد، جماعت به دنبال آن حرکت نموده ودرباره ی کار آن قضاوت میکردند، اما وقتی که تیلر بر میگشت، همه ازدور ش دور می شدند، وقتی که دوباره در مسیر خود قرار می گرفت و شروع به شخم زدن میکرد، باز هم جمعیت از هر طرف تیلر را همراهی میکردند...»
«دومین دستگاه تیلر را دو برادر به نامهای سید علی رضا و سید محمد رضا حسینی در «تُل سرخ» گرفتند، تا مدتی راننده ی تیلر ژاپنی بود، بعد آهسته آهسته یک چند نفر شیرازی را آموزش دادیم، آنها جانشین ژاپنیها شدند، درقدمهای بعدی افراد محلی طرز کار آن را بلد شدند، من هم هرازچند گاهی سری ازآنها میزدم، درباره ی نحوه ی نگهداری واستفاده ازآن راهنماییهای مینمودم، گاهی میشد که تامدت سه ماه نمیتوانستم سری به مشتریهای خود بزنم، وقتی بعد از سه ماه به سراغ آن هامی رفتم، می دیدم که روغن تیلر را عوض نکردهاند، روغن سوخته و سیاه شده بود .»
« بعدها ژاپن تیلرهای باقدرت 8/5 اسب ،9 اسب ،11 اسب ،13 اسب و درآخر 15/5 و18 اسب هم زد که برای همه ی کارهای کشاورزی وآب کشی کارآیی داشت. دستگاه تیلربه سرعت مجهز وهمه کاره شد، دستگاه برنج سفید کنی داشت، دستگاه خرمن کوبی داشت، دستگاه آب کشی داشت...آهسته آهسته کارخانه ی میتسوبیشی امتیاز ساخت این دستگاه تیلر را به شرکت «دای دونگ» کره جنوبی واگذار کرد، شرکت دای دو نگ تیلرهای باقدرت 9 - 11 و 13 اسب ساخت، که خیلی خوب بود، مثل دستگاه ژاپنی کارمی کرد. اکنون دیگر شرکت " دای دونگ " ازاین نوع تیلر نمیزند، امتیازش را به چین واگذار کرده است.»
هم چنین علی یوسفی ازخاطرات خود درمورد ورود اولین ماشین به «کامفیروز» شمالی میگوید: «بعدازاین که جاده ی «کامفیروز» شمالی توسط مالکین «بکیان» احداث شد، یک روز 5 شنبه بود که اهالی روستای «قلعه نو» به زیارت امام زاده ی «باغ نو» رفته بودند، تقریبا ازتمام 5 روستای «تُل سرخ» آمده بودند، جماعت در زیر درخت بزرگ چنار نشسته بودند، بزرگ ترها هرکس یک صحبتی میکرد، کوچک ترها هم گوش میگرفتند؛ ناگهان ازتنگ «ملک آباد» صدای ماشین شنیده شد، لحظاتی بعد دو دستگاه ماشین ازتنگ «ملک آباد» بیرون شدند وبه طرف «کامفیروز» آمدند، یکی یک ماشین باری، ودیگری یک دستگاه جیپ بود. تاآن موقع کسان زیادی بودند که ماشین را ندیده بودند، فقط عده ی میگفتند مااین را درشهر دیدهایم که روی آسفالت حرکت می کند، لاستیک هایش پرازباد است، روی فشارباد راه میرود... مردم ازجای خود حرکت کردند، به طرف جاده دویدند تا ماشین هارا از نزدیک ببینند، اما ازآن جا که حدود پانصد - ششصد متر با جاده فاصله داشتند، به ماشین ها نرسیدند، ماشین ها با سرعت به طرف «بکیان» و «خانیمن» حرکت کردند و رفتند .
بزرگان کامفیروز - عکس بالا ، ردیف جلو از چپ به راست :
ملا چوپانعلی علی آبادی ، ملا کیامرث فیروز مهجن آبادی ، علیجان باصری، سلیمان خان امینی ، حاج شیر علی کیانی (نفر پشت میز) لطفعلی خان معدل ، علی محمد دهقان لیرمنجانی، ملا غلامرضا صادقی بوگر ، حاتم دهقان خانیمنی ، ملا حیدر قلعه چغایی ...
ردیف بعدی: سربازان و مآمورین دولتی . عکس در سال 1312 در بکیان برداشته شده است ، جلسه با هماهنگی معدل ، برای ایجاد نظم و نسق اداری در کامفیروز دایر شده است .
عکس پایین : افراد شماره دار ، تعدادی از برزگان کامفیروز در جشن فرهنگ و هنر تخت جمشید - سال 2535